skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه
کویر
کویر
نعره عطش
راندن آب در جوی خشگ کویر
و لذت شب با ستارهایش، رهای از پستی خاک
بوسه مهتاب بر گونه هایش
بی خاطره از بوی دریا، به اشکی خوش
و زمزمه مردی در ذهن من
مانده میان راستی و درستی
و آرزوهای ناتمام دخترک همسایه
سکوت درس استاد و نجوای من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
MY POEM
بايگانی وبلاگ
◄
2014
(3)
◄
فوریهٔ
(3)
◄
2011
(3)
◄
اوت
(1)
◄
آوریل
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
▼
2010
(3)
▼
نوامبر
(1)
کویر
◄
مهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2009
(8)
◄
دسامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
فوریهٔ
(2)
◄
ژانویهٔ
(3)
درباره من
Mohammad Salek
مشاهده نمایه کامل من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر